پارت صد و دوم

زمان ارسال : ۹۸۲ روز پیش

ساعتی بعد مقابل درب کوچک قهوه‌ای رنگی در یکی از محله‌‌های شلوغ پایین‌شهر ایستاده بود و زنگ را فشرد. صدایی زمخت و گرفته‌ی زنی از حیاط به گوش رسید. نیهان این صداهای زنانه که با دود اعتیاد لطافتشان را باخته و خشن و خمار شده بودند را خوب می‌شناخت. درب با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید